Web Analytics Made Easy - Statcounter

 علیرضا افشاری*
 
   سیزدهم تیرماه، مدیرکل دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران (در پی دستور شفاهی علیرضا زاکانی شهردار تهران و معاون اجتماعی او) همراه با شماری از عوامل اجرایی شهرداری، نیروهای شهرداری در ساختمان مستقر شدند تا اعضای خانه اندیشمندان ملک را تخلیه کنند. آری! این‌چنین به استقبال جشن تیرگان رفتند!  ( توضیح شهرداری: اینجا)


  اما آن‌چه بیش از پس گرفتن یا تلاش برای پس گرفتن این نهاد فرهنگی در دوره کنونی شهرداری شگفت‌آور است شیوه‌ی غیرفرهنگی این عمل از سوی بخش‌های ظاهراً فرهنگی شهرداری تهران است که آن را در سطح برخی کنش‌های آن نهاد، هم‌چون برخورد با سد معبر و دست‌فروشان، قرار می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 


این روند طبیعتاً می‌توانست در روالی قانونی ــ یا با ظاهری قانونی ــ انجام شود و تا آن‌جا که از مدیریت خانه‌ی اندیشمندان شناخت دارم به جدلی خاص نمی‌انجامید. اما اگر چنین عملی هم صورت می‌گرفت و تأکید خبرها بر شکل انجام این دگرگونی نبود، آیا موضوعی حل‌شده بود و خطایی مدیریتی صورت نگرفته بود؟ این پرسشی است که سعی می‌کنم به آن پاسخ دهم.


      نخست، اشاره‌ی کوتاهی به تاریخچه‌ی خانه‌ی اندیشمندان کنم تا بعد سخنم بهتر دریافت شود:

   مجموعه‌ی فرهنگی خانه‌ی اندیشمندان- که گویا خانه‌ی مصادره‌شده‌ی حبیب‌الله اِلقانیان بود- در اوایل دهه‌ی هشتاد و با پذیرشِ قانونیِ شدن دور جدیدی از فعالیت‌های مدنی زیر عنوانِ کلی «سازمان ملی جوانان» در دولت دوم خاتمی به جهتِ بهره‌برداریِ این انجمن‌ها بازسازی شد اما به سرعت در اختیار یکی از نخستین تشکل‌های وابسته به قدرت به نام «خانه‌ی شهریاران جوان» قرار گرفت.

   این در حالی بود که می‌توانست مانند «خانه‌ی هنرمندانِ ایران» در اختیار مجموعه‌ای از نمایندگانِ حدود ده حوزه‌ی اصلی کنشگری مدنیِ شهری قرار بگیرد تا هم بهره بردن از این فضا اهرمی شود برای شکل‌گیری سریع‌تر، کاراتر و دقیق‌تر شبکه‌ها میانِ انجمن‌های حوزه‌های یادشده و هم از آن‌جا که در آن صورت مدیریتی متکثر داشت دچار استبداد رأی و سلیقه نشود. 


این وضعیت کم‌وبیش ادامه داشت (در اواخر دهه‌ی هشتاد به آن‌جا «مرکز مشارکت‌های مردمی» گفته می‌شد) تا هنگامی که قالیباف، شهردار وقت تهران، برای ریاست جمهوری خیز برداشت و از این رو آن را در قالب فعلی و به جهتِ ارتباط گرفتن با اندیشمندان ــ در شکل تجلیل از آنان و فضا دادن به نهادهای فرهنگی و اندیشه‌ای ــ درآورد تا شاید به یاری آنان بر پشتیبانی مردمی‌اش افزوده شود.

  نتیجه را البته دیدیم هر چند در نهایت به این نتیجه رسید که ضرورتی به پشتیبانیِ مردمی برای دست‌یابی به قدرت وجود ندارد. از آن هنگام ــ اوایل دهه‌ی نود ــ این مجموعه به شکل کنونیِ خود نزدیک شد و با پشتکار مدیریتش تا امروز دوام آورد، حتا گاه با هزینه‌کردهای شخصی، مانند ما سازمان‌های مردم‌نهاد.

 

    به موضوع برگردم: مدیریت‌های مجموعه‌های فرهنگیِ دولتی ـ حکومتی ـ عمومی کشور، دست‌کم در تهران که شاهدش هستم، آن‌چنان در دستِ افراد نامرتبط که بسیاری از آنان علت وجودی خود را از دست داده‌اند.


   برای نمونه، فرهنگ‌سراها و خانه‌های فرهنگ که در دوره‌ی شهرداری کرباسچی شکل گرفتند [1] تا نهاد شهرداری را از سازمان خدمات‌دهنده‌ی شهری به فعال در حوزه‌ی توسعه‌ی انسانی و فرهنگی بدل کنند در آغاز رایگان و به سهولت در اختیار سازمان‌های مردم قرار می‌گرفتند به‌گونه‌ای که انجمن ما (افراز) در اوایل کار خود (1381) برای در اختیار داشتنِ تالار و نیز اتاقی در فرهنگ‌سرای بانو (سرو) با مدیریت آن‌جا تفاهم‌نامه‌ای یک‌ساله را امضا کرده بود که دو سال ادامه داشت.


 پس از عدم همکاری ریاست پسین‌ آن، به مرکز مشارکت‌های مردمی در بوستان نظامی‌گنجوی رو آورد که در آن می‌شد به‌صورت چندجلسه‌ای ــ و در اواخر به‌صورت پولی ــ از آن مکان بهره برد، اما پس از قطع همکاری اداره‌کنندگان آن به بهانه‌ی تبدیل مرکز به معاونت شهرداری، به مرکز مشارکت‌های مردمی ورشو و نیز فرهنگ‌سراهایی دیگر نقل مکان کرد. 


در جاهای جدید اما تنها می‌شد برای زمان‌های کوتاه (که دست انجمن را در برنامه‌ریزی طولانی‌مدت برای کلاس‌هایش می‌بست) مکان را ــ پس از پرداخت اجاره ــ در اختیار گیرد، آن‌هم در حالی که هر آن این امکان وجود داشت که به‌بهانه‌ای ــ مثلا این که چرا سر ساعت مقرر (مانند پادگان‌ها) کلاس را ترک نمی‌کنید یا چرا زیاد در راهرو می‌مانید یا چرا به فلان چیز دست زدید یا ... ــ عذر شما را برای ادامه‌ی همکاری بخواهند و برای همین بارها همکاری ما با این مجموعه‌ها قطع شده است یا برنامه‌هایی که به زحمت برای برپایی‌شان تدارک می‌دیدیم به ناگهان لغو می‌گردید.


در کنار این موارد باید از برخوردهای زشت و نامحترمانه‌ی برخی مسؤولان و کارکنان چنین جاهایی یاد کرد که از مراکز فرهنگی، یک شرکت، آن هم از نوعی که در آن ارباب‌رجوع کمترین ارزش را دارند، ساخته است...


به این ترتیب، در روندی که گویا می‌خواستند این مراکز خودگردان شوند آن‌ها روز به روز به برپایی کلاس‌های آموزشی انتفاعی روی آوردند.


 این وضعیت ــ چون نگاه مسؤولان شهرداری (معاونت‌های فرهنگی و اجتماعی) تغییری نکرده بود ــ حتا با روی کار آمدنِ مدیریت‌های محله‌ای زیر لوای شورایاران، و فشاری که آن معاونت‌ها در سطح نواحی به مدیران محله‌ها می‌آوردند (و وای اگر ریاست شورایاری محله‌ای دیدی فرهنگی نداشت)، بازتولید شد؛ در حالی که نفس فعالیت‌های فرهنگی یعنی هزینه کردن و به‌ویژه دستِ سازمان‌های مردم‌نهاد را در بهره بردن از این محل‌ها باز گذاشتن. 

   فراموش نکنیم اکثر نهادهای مردمی فاقد توان مالی و در نتیجه دفتر و جا برای کوشش‌های‌شان هستند اما سرشار از توان و شوق و پشتکار برای تغییر و پیشرفت.


در این میان، و در این سال‌ها، البته با فراز و نشیب‌هایی، خانه‌ی اندیشمندان تنها جایی بود که کارکردی نزدیک به نام و هدفش داشت و به‌واقع در اختیار کنشگران و نهادهای فرهنگی بود. حال، این که یکی از این انبوه فضاهای فرهنگی، به‌نسبت، کارکرد درست خودش را دارد چرا می‌بایست در آن تغییری ایجاد کرد؟


 من متوجه‌ام که مدیران انقلابی همه‌ی نهادهای دولتی ـ حکومتی ـ عمومی کشور دوست دارند فضاهای زیرمجموعه‌ی خود را کامل در اختیار بگیرند اما اگر گاهی نمونه‌هایی چون خانه‌ی یادشده آزادی عمل ــ آن‌هم در حد کنش‌های فرهنگیِ شفاف ــ داشته باشند آیا به افزایش اعتبارِ آنان یاری می‌رساند یا خلاف آن است؟


 آشکار است که به عنوان بخشِ قابل دفاعی از کارنامه‌شان باقی خواهد ماند که شاید در جایی هم یاری‌گرشان باشد، اما تعطیل کردنِ این فضاها تبلیغاتِ منفی بسیاری را ایجاد خواهد کرد که قطعاً به ضررشان خواهد بود؛


اگر هم بخواهند بر بهره‌وری از این فضا تأکید کنند که سخن درستی نیست چرا که بزرگ‌ترین مجموعه‌های فرهنگی کشور را در قالب فرهنگ‌سراها در اختیار دارند (مثلاً مجموعه‌های بهمن، ارسباران، ایوان شمس یا نمونه‌های مشابه). در ضمن، هر گاه خود شهرداری نیاز به بهره بردن از فضای خانه‌ی اندیشمندان داشت آن را در اختیار می‌گرفت و تا جایی که یاد دارم برنامه‌های از پبش هماهنگ‌شده‌ی سازمان‌های مردمی لغو می‌شد.


اگر هم گمان می‌کنند با بهره بردن از این فضا می‌توانند در راستای اهداف خود تبلیغ بهتری کنند که اندیشه‌ی نادرستی است و پس از مدتی این جایگاه اعتباری را که به سختی و در یک دهه به دست آورده در پای کنش‌های انقلابیِ مشابهی که شهرداری دارد از دست خواهد داد و جایی خواهد شد هم‌چون دیگر جاهایی که مدیرانش را شهرداری تهران نصب می‌کند، تازه اگر چشم برخی مدیران این خانه را نپسندد و آن را تبدیل به دفتر و اداره نکنند!


به هر رو، آن‌چه در افق دیده می‌شود تصویر خوشایند و مردمی نیست و امید که شهردار تهران در تصمیمش تأملی کند.
  
   [1] دوست دارم به کنش درست دیگری از مدیریت دوران کرباسچی هم اشاره کنم و آن تبدیل فضاهای خالیِ درون کوچه‌ها به محلی برای ورزش و بازی کودکان و نوجوانان محله بود؛ همان که همه‌مان دائم غر می‌زنیم که نسل جدید همیشه سر در گوشی دارد یا در خانه است اما فراموش می‌کنیم با این شلوغی وحشتناکِ شهری در کوچه جایی برای تفریح و شیطنت و در نتیجه ارتباط با هم‌محلی‌ها وجود ندارد (در باشگاه‌ها جدا از آن‌که یک آشنایی پیشینی برای در اختیار گرفتن فضا برای گروه می‌بایست وجود داشته باشد الزاماً به آشنایی با افراد درون محله نمی‌انجامد).

   متأسفانه این فضاها هم در هنگام مدیران بعدی شهرداری تهران بیشتر تبدیل به میدان‌های میوه و تره‌بار شدند یا در اختیار خانه‌سازان قرار گرفتند. چند تایی هم که باقی مانده عموماً تعطیل و متروک شده‌اند.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: واکنش شهرداری تهران به انتقادها: بهره‌برداران فعلی خانه اندیشمندان علوم انسانی سردمدار ایجاد تنش و التهاب فکری در کشور بوده اند ماجرای پلمب خانه اندیشمندان علوم انسانی به کجا رسید؟/ شهرداری از این نهاد مدنی چه می خواهد؟ واکنش عضو شورا به ماجرای خانه اندیشمندان علوم انسانی: اقدام شهرداری تهران قابل دفاع نیست

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: خانه اندیشمندان علوم انسانی شهرداری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۵۸۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیشنهاد جدید برای دوچرخه سواری در تهران | عضو شورا: ۱۰ هزار دوچرخه رایگان در اختیار دانش آموزان قرار گیرد

به گزارش همشهری آنلاین، مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران در دویست و سی و دومین جلسه علنی شورا در واکنش به گزارش بازدید امانی از محله جوادیه گفت: سد معبر به یک فرهنگ تبدیل شده است. اگر مردم از این افراد خرید نکنند چنین شرایطی پیش نمی آید اما این موضوع به یک فرهنگ اشتباه تبدیل شده و عادی شده است.

او با بیان اینکه تمام مسائل تخصصی و دغدغه ما وسایل حمل و نقل عمومی است افزود: کسی که در شورا مسئله شخصی با دیگری ندارد و همه دغدغه رفع مشکلات حمل و نقل عمومی هستند.

رییس شورای شهر تهران تاکید کرد: می‌توان استفاده از دوچرخه در روزهای سه شنبه را دوباره رواج داد و به جای اینکه دوچرخه‌ها زیر باد و باران از بین برود، بهتر است در صورت استفاده مردم از بین برود.

او ادامه داد: وزیر آموزش و پرورش هفته گذشته این موضوع را مطرح کرد که اگر زمینی در اختیار آنها قرار بگیرد با توان خود و یا خیرین مدرسه ساز نسبت به ساخت مدارس و نوسازی آن اقدام خواهند کرد.

در ادامه نایب رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای اسلامی شهر تهران امروز در جلسه علنی شورا به شهرداری تهران پیشنهاد کرد به منظور احیا و گسترش فرهنگ دوچرخه سواری، ۱۰ هزار دوچرخه به صورت رایگان در اختیار دبیرستان‌های پسرانه کم برخوردار پایتخت قرار دهد.

سیدمحمد آقامیری با بیان اینکه در دوره‌های گذشته بیش از ۳۰۰ کیلومتر مسیر دوچرخه در سطح شهر تهران ساخته شده که حدود ۸۰ کیلومتر آن در سطح پارک ها و بوستان ها است، گفت: متأسفانه این مسیرها بلا استفاده اند و ۳۰۰ دوچرخه سوار روی این ۳۰۰ کیلومتر مسیر نداریم!

او افزود: به شهردار تهران پیشنهاد کردم چون این وسیله حمل و نقل توسط مردم ما انتخاب نشده است و با ورود موتورهای برقی هم فکر نمی‌کنم دیگر جایی برای دوچرخه در بعد حمل و نقل پیدا شود، این بودجه‌ای که ما برای نگهداری مسیر دوچرخه در معاونت حمل و نقل دیده ایم به صورت عمده دوچرخه خریداری شود و به صورت رایگان به دبیرستان ها اهدا شود. با این رقم چیزی در حدود ۱۰ هزار دستگاه دوچرخه می توان خریداری کرد.

آقامیری با تأکید بر اینکه این بودجه سالانه صرفا هزینه خرید رنگ و ... می شود تاکید کرد: شهرداری ۱۰۰ دبیرستان کم برخوردار سطح شهر را شناسایی کند و به آنها دوچرخه رایگان اهدا کند. با این اقدام نوجوانان ما مسیر مدرسه تا منزل را با دوچرخه طی کنند. در اوقات فراغت هم می توانند خرید منزل و رفت و آمدهای خود را داشته باشند. آن وقت است که می توانیم با خیال راحت بگوییم ۱۰ هزار نوجوان از این مسیرها استفاده می کنند.

کد خبر 848391 منبع: ایسنا برچسب‌ها فرهنگ شوراى شهر تهران دوچرخه سواری

دیگر خبرها

  • هدیه زاکانی به معلمان تهرانی: خدمات رایگان فرهنگی و ورزشی را از طریق اپلیکیشن شهرزاد دریافت کنید
  • احیای خانه های تاریخی با هدف جذب گردشگری در تبریز
  • پیشنهاد جدید برای دوچرخه سواری در تهران | عضو شورا : ۱۰ هزار دوچرخه رایگان در اختیار دانش آموزان قرار گیرد
  • پیشنهاد جدید برای دوچرخه سواری در تهران | عضو شورا: ۱۰ هزار دوچرخه رایگان در اختیار دانش آموزان قرار گیرد
  • تبریز گردشگرپذیر می شود/ احیای خانه های تاریخی در دل شهر
  • افزایش ۵ برابری بودجه شهرداری بیرجند برای سال ۱۴۰۳
  • اتوبان تهران-تبریز در کمپ استقلال افتتاح شد!
  • کتاب تاریخ مفهوم عدالت اجتماعی در دوران مشروطه نقد می شود
  • چرا هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمی‌رسد | اختیار آینده زندگی ما دست صاحبخانه هاست! | مستاجران به ناچار اجازه می‌دهند بر سرشان کلاه برود
  • مناظره در باره نقش مردم در حکومت در دیدگاه های آیت الله مصباح یزدی و آیت الله مرتضی مطهری